سیاست خارجی دولت سیزدهم؛ فرصت‌ها و تهدیدها-راهبرد معاصر
راهبرد معاصر بررسی می کند؛

سیاست خارجی دولت سیزدهم؛ فرصت‌ها و تهدیدها

ایران ما درسالهای اخیر به دلیل تشدید تنش با کشورهای منطقه و همچنین سخت‌تر شدن ساختار تحریم‌های آمریکایی روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم می‌تواند با توجه ویژه به مقوله «دیپلماسی اقتصادی» روابط با کشورهای جهان را نه با لنز امنیتی، بلکه براساس منافع مشترک و وابستگی متقابل تنظیم کند.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - 2021 August 28
کد خبر: ۱۰۰۰۴۸

سیاست خارجی دولت سیزدهم؛ فرصت‌ها و تهدیدها

 

به گزارش راهبرد معاصر؛  با گذشت بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی ایران به ایستگاه سیزدهم رسید. اکنون کشور ما با چالش‌های متعددی در حوزه گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی  و ... مواجه است. حوزه تنظیم روابط خارجی و حداکثر سازی منافع کشور در نظام بین الملل یکی از دیگر از ابر چالش‌های سیستم است.  در تعاریف کلاسیک، سیاست خارجی به سیاست‌ها و اهداف نظام سیاسی مستقر گفته می‌شود که در محیط آنارشیک بین‌المللی دنبال می‌شود. در نظام جمهوری اسلامی راهبرد کلی نظام توسط ارکان نظامی سیاسی گرفته می‌شود و دستگاه وزارت خارجه به عنوان بازوی «دیپلماسی» نظام تنها یکی از مجریان سیاست‌های ابلاغی است. در کنار عنصر دیپلماسی، نظام سیاسی کشور قوه قهریه خود در خارج از جغرافیای سیاسی کشور به وسیله نیروهای نظامی، بویژه سپاه قدس پیگیری می‌کند. حال با انتخاب دکتر امیر عبداللهیان به عنوان چهاردهمین وزیر خارجه جمهوری اسلامی، بسیاری از تحلیل‌گران حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی امیدوارند که تیم جدید سیاست خارجی بتواند با درک درست نظام بین‌الملل، فرصت‌های پیش رو کشور را افزایش داده و در مقابل تهدیداتی که تمامیت ارضی و امنیت ملی کشورمان را به مخاطره انداخته به حداقل برسانیم. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به بررسی فرصتها و تهدیدهای پیش رو دستگاه سیاست خارجی کشور در دوران دولت سیزدهم بپردازیم.

 

«ترمیم روابط با عربستان سعودی»                       

با آغاز «بیداری اسلامی» در سال 2011 و بهم ریختن نظم داخلی کشورهای خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران و عربستان برای حاکم کردن جریانات نزدیک به خود در کشورهای منطقه منا وارد رقابتی بزرگ شدند. تهران به غیر از بحران سوریه، از جنبش‌های اسلام‌گرا و انقلابی حمایت می‌کرد. در مقابل ریاض با ترس از حاکم شدن سیستم‌های دموکراتیک در منطقه  جریانات اقتدارگرا را مورد حمایت قرار می‌داد. در دولت سیزدهم لازم است تا با تداوم مذاکرات امنیتی با محور محافظه‌کار و استفاده از کنفرانس منطقه‌ای بغداد، روابط خود با کشورهای عضو شورای همکاری به رهبری ریاض ترمیم کرده و به حالت عادی دربیاورد. تلاش برای اتمام جنگ یمن، تشکیل دولت وحدت ملی در لبنان و گسترش روابط در حوزه‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی و مبارزه با آلودگی‌های زیست محیطی می‌تواند آغاز مناسبی برای بهبود روابط میان تهران-ریاض باشد.

 

«فعال سازی مسیرهای کریدوری»

ایران در روابط خود با قدرتهای بزرگ آسیایی، با توجه به موقعیت ممتاز جغرافیایی خود به دنبال عبور مسیرهای ارتباطی بین المللی از مرزها است. احیاء کریدور شمال-جنوب (هند، ایران و روسیه) و فعال‌سازی مسیرهای ابر طرح «جاده ابریشم جدید» می‌تواند ضمن تبدیل کردن ایران به قطب ترانزیتی منطقه، سبب کم اثر شدن تحریم‌های آمریکایی شود. امروزه رقبای ما در منطقه بویژه ترکیه، قطر و امارات عربی متحده بشدت به دنبال تبدیل شدن به مسیرهای اصلی انتقال انرژی و کالا در منطقه اوراسیا هستند. متاسفانه  در سالهای اخیر به دلیل سایه سنگین تحریم‌های بین‌المللی شرکا ما ریسک نکرده و تکمیل این پروژه‌ها را دنبال نکردند. بی‌شک یکی از پروژه‌های اصلی وزارت خارجه دولت سیزدهم باید گسترش و بازسازی مسیرهای زمینی، ریلی و هوایی برای اجرای طرح‌های کریدوری بزرگ در منطقه غرب آسیا باشد.

 

«اولویت بخشی به دیپلماسی اقتصادی»

جمهوری اسلامی ایران دارای 15 همسایه (7 کشور مرز زمینی و 8 کشور مرز دریایی) در چهار گوشه جغرافیای سیاسی خود است. جمعیت این همسایگان در مجموع حدود 600 میلیون نفر برآورد می‌شود که بازاری بی نظیر به ارزش 100 میلیارد دلار را به وجود آوردند. این در حالی است که سهم ایران از این بازار بزرگ تنها 2% است؛ در حالی که این عدد می‌تواند تا 10% افزایش پیدا کند. طی دهه‌های اخیر نوع روابط جمهوری اسلامی با همسایگان خود دارای فراز و نشیب بسیاری بوده است. برخی کشورها مانند روسیه، ترکیه، عراق، عمان، قطر، پاکستان دارای روابط حسنه‌ای با تهران هستند و برخی دیگر مانند عربستان سعودی، بحرین، امارات عربی متحده و ... ایران را تهدیدی علیه امنیت ملی خود ارزیابی می‌کنند. دولت سیزدهم می‌تواند با اولویت دادن به «دیپلماسی اقتصادی» کالاها، خدمات و فناوری‌های ایرانی را به سوی بازارهای منطقه‌ای و جهانی هدایت کند. تداوم نگاه صرف امنیتی به دستگاه سیاست خارجی تنها به تداوم وضعیت غیر قابل کنونی و سطح پایین تجارت خارجی منجر خواهد شد.

 

«گسترش روابط با قدرتهای نوظهور»

در حالی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اندیشمندان آمریکایی مانند فوکویاما ندای پایان تاریخ سر می‌دانند و ایالات متحده آمریکا را یگانه هژمون جهانی معرفی می‌کردند؛ اما تحولات بعد از بحران مالی سال 2008 نشان داد که تا چه اندازه این ابر قدرت آسیب پدیر است. در نظریات جدید روابط بین‌الملل نظم کنونی عالم یک-چند قطبی معرفی می‌شود. قدرتهای نو ظهور اقتصادی عضو پیمان «بریکس» یعنی چین، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و برزیل می‌توانند مسیر جدیدی برای باز تعریف شرکای اقتصادی اصلی ما در حوزه انرژی، ترانزیت، صادرات کالا، انتقال فناوری؛ سرمایه گذاری‌های مشترک و ... کمک کند. هم اکنون جمهوری اسلامی قرارداد راهبردی 25 ساله با جمهوری خلق چین به امضاء رسانده و در حال نهایی کردن قراردادی مشابه با روسیه است. به نظر می‌رسد دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم بتواند در طرحی ابتکاری پیش قدم شده و چنین پیشنهادهای اقتصادی را با هند، برزیل و آفریقای جنوبی درمیان بگذارد و به اقتصاد کشور رونق ببخشد.

 

«تقویت محور مقاومت»

در منطقه خاورمیانه کشورهای مهم و تاثیر گذار سعی دارند تا فراتر از مرز دولت-ملت‌های قراردادی، نقشه جغرافیایی را به شکل طبیعی آن مشاهده و «عمق راهبردی» خود را مشخص کنند. بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران به عنوان گهواره تمدن «ایرانشهر»، مهد جنبش‌های‌ اسلام‌گرا در جهان اسلام و قطب اصلی جهان تشیع می‌تواند نفوذ خود را از جنوب آسیا تا آب‌های مدیترانه گسترش دهد. در سال‌های اخیر شبکه نیروهای مقاومت در سراسر منطقه توانستند در حوادث بزرگ تاریخی مانند ظهور فتنه داعش، بحران سوریه، جنگ افغانستان، مبارزه با رژیم صهیونیستی و تقابل سخت با ایالات متحده آمریکا به عنوان عنصری ایمانی و  وفادار به تقویت امنیت ملی ما کمک کنند. به عبارت دیگر نیروهای مقاومت در خارومیانه به عنوان بازوی منطقه‌ای ایران عمل کرده و تهدیدات را در مبدا آن نابود یا کنترل می‌کنند. در چنین شرایطی عقل سلیم حکم می‌کند تا جمهوری اسلامی ایران به عنوان قلب محور مقاومت با اتخاذ سیاست هماهنگ میان «میدان» و «دیپلماسی»، به تقویت گروه‌های مقاومت در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی بپردازد تا از این طریق مسیر تثبیت دست‌آوردهای مقاومت در مذاکرات سیاسی با کشورهای منطقه بیش از پیش هموار شود.

 

«گسترش روابط با کشورهای قاره آفریقا»

قاره آفریقا به عنوان دومین قاره بزرگ جهان یکی از مناطق تقریبا بکر و فوق العاده برای حضور اقتصادی ایران در بازارهای فرا منطقه‌ای محسوب می‌شود. طبق پیش بینی مرکز تحقیقات «پیو» جمعیت قاره آفریقا در دهه‌های آینده از 1.3 میلیارد نفر به 4.3 میلیارد نفر خواهد رسید! این قاره میزبان منابع طبیعی همچون طلا، الماس، اورانیوم، نفت، گاز و ... می‌باشد که به کشورهای حاضر در این قاره، این فرصت را می‌دهد تا با فروش یا فرآوری این موارد تولید ناخالص داخلی خود را افزایش دهند. همچنین قاره سیاه از شمال به دریای مدیترانه، از شمال شرق به کانال سوئز و دریای سرخ، از شرق به خلیج عدن، از جنوب شرق به اقیانوس هند و از غرب به اقیانوس اطلس راه دارد. چنین پتانسیل‌های اقتصادی سبب آن گردیده است تا قدرتهای جهانی و منطقه به جای حرکت به سمت بازارهای حوزه آتلانتیک یا  آسیا پاسفیک به سمت بازارهای قاره سیاه هجوم بیاورند. نگاهی به تنش‌های موجود دراین منطقه، این نکته را به ما یادآوری می‌کند تا جمهوری اسلامی ایران با برقراری روابط نزدیک با پایتخت‌های آفریقایی پای شرکت‌ها و تجار ایرانی را به این منطقه باز کند.

 

«تداوم راهبرد جلوگیری از نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه»

یکی از چالش‌های اساسی که منافع ایران را در دوران ریاست آیت الله رئیسی تهدید میکند تداوم روند عادی سازی روابط میان کشورهای منطقه «منا» با رژیم صهیونیستی و تشکیل یک بلوک منطقه‌ای علیه نفوذ و منافع تهران است. آمریکا برای کنترل رقیب اصلی خود یعنی چین مجبور است تا حوزه حضور ژئواستراتژیک خود را از منطقه غرب آسیا به جنوب شرقی آسیا تغییر دهد. به همین دلیل تل‌آویو بسیار نگران امنیت خود در دوران خلاء عدم حضور آمریکا در منطقه است. در چنین شرایطی ممکن است واشنگتن پیش از خروج نیروهایش از افغانستان، سوریه و عراق به کشورهای عربی فشار بیاورد تا آنها را وارد بلوک رژیم صهیونیستی کند. راهبرد ایران برای مقابله با این طرح صهیونیستی باید سرعت بخشیدن به آهنگ مذاکرات با کشورهای مهم منطقه بویژه عربستان سعودی و ترکیه باشد تا از این طریق جلو پیش‌روی رژیم صهیونیستی و انزوا خود را بگیرد.

 

«استمرار رقابت منفی با قدرتهای منطقه‌ای»

نظم امنیتی منطقه خاورمیانه به دلیل تحولات مهم ژئوپلیتیکی همچون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان، بیداری اسلامی، ظهور فتنه داعش و کودتاهای مورد حمایت محور محافظه‌کار نظم منطقه وارد مرحله‌ای سیال شده است که در آن هر یک از قدرتهای منطقه می‌کوشند تا نفوذ خود را افزایش داده و اصطلاحا «سهم بیشتری از کیک بردارند». جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با کمک بازیگران صلح‌ساز منطقه به جای تداوم «رقابت منفی» با قدرتهای منطقه به سمت تاکید بر منافع و همکاری‌های مشترک حرکت کند. اتخاذ این راهبرد مثبت می‌تواند سبب کاهش مخاطرات امنیتی در منطقه شده و سیاست خارجی اما با هزینه کمتری دنبال شود.

 

بهره سخن

در این یادداشت سعی شد تا به عمده فرصتها و نقاط تهدیدی که می‌تواند مسیر پیش رو دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم را تسهیل کند یا مانعی بر سر آن باشد، بررسی شود. ایران ما درسالهای اخیر به دلیل تشدید تنش با کشورهای منطقه و همچنین سخت‌تر شدن ساختار تحریم‌های آمریکایی روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم می‌تواند با توجه ویژه به مقوله «دیپلماسی اقتصادی» روابط با کشورهای جهان را نه با لنز امنیتی، بلکه براساس منافع مشترک و وابستگی متقابل تنظیم کند. براساس مواضع اعلامی سید ابراهیم رئیسی در رقابت‌های انتخاباتی و کنفرانس‌های خبری، اولویت نخست دولت ایشان بهبود شاخص‌های کلان اقتصادی و معیشت مردم است. بر همین اساس وزارت امور خارجه در دوران صدارت امیر عبداللهیان می‌تواند تبدیل به یکی از وزارت خانه‌های پیشرو در زمینه توسعه اقتصادی شود.  

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر